حضور علی آقامحمدی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در برنامه «طریق»
علی آقامحمدی نماینده شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شب گذشته مهمان برنامه «طارق» شبکه یک سیما بود.
یورنا به گزارش روابط عمومی، مجید یرقبفان مجری برنامه «طارق» در ابتدا با اشاره به اینکه علی آقامحمدی هر ساله در قالب «مسافران عصر ظهور» زائران را برای زیارت اربعین می برد. وی با بیان اینکه سال گذشته 15 هزار و 200 نفر در قالب این طرح در ایام اربعین به کربلا مشرف شدند، گفت:
آقامحمدی افزود: امسال 25 هزار زائر در دو گروه 15 هزار و 200 و 10 هزار نفری داریم، یعنی در طرح «ظهور مسافران مدرن» در مجموع حدود 25 هزار زائر داریم.
در بخشی از این گفت و گو، علی آقامحمدی توضیح داد: در ایام اربعین حسینی سه بار به کربلا رفتیم. یعنی از اول ماه صفر شروع می کنیم و تا روز چهلم سه بار این اتفاق می افتد. آخرین مرحله این سفر را به صورت خانوادگی خواهیم رفت. چندین سال پیش کاروانی داشتیم به نام کاروان 72 تنی با خواهرم، فرزندانشان، خودمان، بقیه فامیل و اقوام که با ما می آیند و گاهی دوستان و همراهانی که دوست دارند در این سفر با ما باشند. . در این کاروانی که با خانواده رفتیم، پارسال در فرودگاه عکس یک شهید را به ما دادند تا آن را آویزان کنیم و از طرف او راه برویم. عکس یک شهید جوان را به من دادند و من هرچه نگاه می کردم تشخیص نمی دادم. فقط یک عکس بود و اسمش زیرش نوشته بود. گفتند: «میخواهی بگوییم شهیدی را میشناسی تا در آرشیومان جستجو کنیم و عکسش را به او بدهیم؟» پس فکر کردم و گفتم: انتخاب چیست؟ دنیا فراتر از پاسخگویی نیست. او هم شهید جوانی است که ما او را نمی شناسیم و تصویر آن شهید همه جا همراه ما بود.
وی ادامه داد: همسرم روز اربعین به حرم رفت و مریض شد. مطلع شدم که به هلال احمر منتقل شده و تحت مداوا قرار گرفته است. حدود ساعت 18 بود که تیم هلال احمر با تیم دیگری جایگزین شد که همسرم را آزاد کردند. پس از بازگشت به محل اقامتمان متوجه شدم که او اصلا حال خوبی ندارد. دوباره به هلال احمر رفتیم. دکتر او را معاینه کرد و گفت که حالش خوب نیست و نباید دوباره مرخص شود و در بیمارستان بستری شود. اما این بار در این فاصله دچار تب شدید و لرز شد.
آقامحمدی افزود: تقریبا ساعت سه نیمه شب بود که دکتر آمد و بلافاصله همسرم دچار حمله شدید شد. دکتر کار را ترتیب داد، اما به محض اینکه ناراحت شد و تمام شد. بدنش سرد شد و به ما گفتند باید بیرون باشی.
گفت: بیرون رفتیم و از دیگران جدا شدم. با فاصله از دیگران به امام حسین عرض کردم که این رسم نیست; اینجا ما با 15200 حاجی به سراغ شما می آییم و شما همسرمان را از ما می گیرید! از او شکایت کردم. در این مورد گفتند دکتر شما را می خواهد. او گفت که منطقی نیست دوباره به او نفس بکشم، کرونا اجازه نداد و از نظر پزشکی هم نمیخواستم کاری انجام دهم، اما انگار یکی از من خواست دوباره این کار را انجام دهم. و حالا همسرت برگشته سپس همسرم به کما رفت و در بیمارستان بستری شد. با تهران مشورت کردیم و قرار شد به تهران و بیمارستان مسیح دینشوری منتقل شوند.
وی افزود: تمام زندگی من برای اوست اگر او را از دست بدهم هیچ چیز ندارم و صفر می شود. هر چه داشت به من داد. من سال ها نماینده مجلس هستم و بچه های خودم را به دنیا آورده ام. من نرسیدم و همه چیز با او بود. او همیشه سپاسگزار بود و کار می کرد. معلم بود، مرخصی گرفت و پای بچه ها ایستاد. یعنی هیچ وقت از من توقعی نداشت. اما حالا به مرحله ای رسیده بود که داشت خودش را گم می کرد. من خیلی جستجو کردم. همه جا می توانستیم ذکر داشته باشیم، چیزهایی که حتی نمی دانستم، دعاها و زیارت های مختلف… با اینکه زیارت نجف و کربلا داشتیم، بلافاصله از نجف به مشهد آمدم و به امام رضا(ع) دعا کردم.
آقامحمدی گفت: همه درمان ها را انجام دادیم و نتیجه ای نداشت. ششم مهرماه یکی از دوستان ما در همدان که در آن زمان رئیس ستاد اربعین هم بود تماس گرفت و احوال همسرم را جویا شد. شرایط را گفتم و گفت در بهشت الزهرا شهیدی به نام سجاد زبرجدی است که دستش باز است! یادم آمد به نیابت از یک شهید راه افتادیم. به دخترم زنگ زدم و گفتم عکس شهید را برایم بفرست ببین اسمش چیست تا وقتی به بهشت زهرا رفتم از او کمک بگیرم. بعد از مدتی با من تماس گرفت و گفت اسمش سجاد الزبرجدی است!
وی افزود: صبح جمعه 16 مهر بود که رفتیم نماز خواندیم. سر مزار شهید دیدیم که تاریخ شهادتش 16 مهر است. او شهید مدافع حرم است. دوباره به تنهایی پیشش رفتم و گفتم تو در وصیتت ادعای بزرگی کردی! او در وصیت نامه خود گفت که خداوند راه را می گشاید و حاجت را برآورده می کند، پیش من بیایید.
گفتم که سجاد! من می خواهم میلاد پیامبر را جشن بگیرم. در روز میلاد پیامبر، همسرم به هوش آمد. درست است که می گویند شهدا زنده اند و دل ها به هم پیوند خورده است.
در بخشی دیگر از این برنامه مادر و خواهر شهید سجاد الزبارجدی حضور داشتند.
مادر شهید الزبرجدی گفت: در خانه ام فرش را احساس می کنم. وقتی در خانه تنها هستم با او صحبت می کنم و قلبم به درد می آید. حرف های مادر پسر هم با من حرف می زند! هر وقت به خانه می آمد فیلم هایی از تمریناتش در زاهدان و اصفهان به من نشان می داد. بعد از شهادتش چیزی که باعث دلتنگی می شود این است که مقام معظم رهبری هر سال بر مزار فرزندم زیارت می کنند. این بهترین تشویق برای من است.
علی آقامحمدی همچنین درباره وضعیت فعلی همسرش اظهار داشت: الحمدلله؛ الان حالش خوبه مشکلات حافظه، هوش و ریه ام برطرف شده و امیدوارم بهتر شوند.
وی ادامه داد: وقتی مادر سجاد بر سر مزار شهیدش میآید، افراد زیادی بر سر او میآیند. من فکر می کنم مادر سجاد باید دوست داشته باشد که همه بچه های ایرانی شبیه سجاد شوند. شجاع، قوی، مغرور، فداکار، بردبار.
فصل دوم برنامه طارق تا 13 شهریور 1403 هر شب ساعت هشت شب از شبکه یک سیما پخش می شود.
مهمانان این برنامه گروه های مختلف فعال در حوزه اربعین هستند.
عوامل این برنامه عبارتند از: تهیه کننده: محمدحسین سعادتی، مدیر پروژه: حسین نیرومند، کارگردان: محمد بخنی، مجری: مجید یرج پاوان.
انتهای پیام/
mizanonline به نقل از یورنا