پایان توهم فتح تهران در تنگه مرصاد
شهید صیاد شیرازی در خاطرات خود وضعیت منافقین را پس از عملیات مراد اینگونه بیان می کند: عملیات پایان یافت و هزاران نفر از آنان در جاده کرمانشاه – اسلام آباد غرب ماندند، اجساد دختر و پسری که ملت خود را مداوا کردند. خیلی بزدلانه. کسانی که به یاری دشمن شتافتند در روز تنهایی میهن اردو زدند.
یورنا – پس از یک سال حضور رسمی گروهک تروریستی منافقین در عراق مسعود رجوی رهبر این گروه از ایجاد «ارتش آزادیبخش ملی» خبر داد و با تکیه بر این ارتش و با کمک صدام عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.
همزمان با آغاز این عملیات و در ساعت شش صبح روز دوشنبه 12 مرداد 1367، یگان های «ارتش آزادیبخش» پس از برگزاری مراسم صبحگاهی در قرارگاه مرکزی اشرف به سمت مرز خسروی حرکت کردند.
به گفته رئیس اطلاعات نظامی رژیم صدام، در این عملیات جنگنده های میگ 23 و میراژ اف 1 منطقه را تحت پوشش قرار داده و با نیروی هوایی ایران مقابله کردند و نیروی هوایی بعث عراق نیز بارها به محل استقرار ارتش و نیروهای مسلح حمله کردند. جمع آوری کرد. چند روز قبل از عملیات، نیروهای سپاه پاسداران ایران در اطراف کرند و اسلام آباد را بمباران کردند.
نیروهای منافقین در این عملیات بالغ بر 30 تیپ جمعاً بین 5 تا 7 هزار نفر بودند که در ساعت 16 روز عملیات توانستند از مرز خسروی عبور کرده و وارد خاک ایران شوند.
منافقین پس از عبور از کرند حوالی ساعت 21 وارد اسلام آباد شدند و جنایت هولناکی را مرتکب شدند و این گروهک تروریستی تعداد زیادی از پاسداران، بسیجیان و جهادگران را به گلوله بستند و تعدادی از آنان را به بیمارستان منتقل کردند.
بعداً منافقین که حرکت خود را به سمت کرمانشاه آغاز کرده بودند، در 30 کیلومتری این شهر در تنگه چهار زبر که بعدها به تنگه مرصاد معروف شد، در شامگاه چهارشنبه 14 مرداد 67 گرفتار شدند که درگیریها آغاز شد. و تنگه چهار زبر با عقب نشینی منافقین تنگ شد.
در این روند قرار بود از لحظه حرکت یگان های منافقین تا رسیدن به تهران، جاده با سرعت حدود 70 کیلومتر بر ساعت حرکت کند تا 48 ساعت در میدان آزادی تهران به شادی و پایکوبی بپردازند. بعدها اما شدت حملات سپاه و ارتش خاص بود شرکت هواپیمایی که به رهبری شهید سپهبد علی صیاد شیرازی حتی فرصت عقب نشینی و فرار تا مرز عراق را به منافقین نداد و اطراف جاده بین تنگه چهارزبر و اسلام آباد مملو از خودرو شد. و سلاح ها و اجساد سوخته این تروریست های متجاوز.
در عملیات رصدخانه بیش از 120 دستگاه تانک، 400 نفربر، 240 خمپاره 60 و 80 میلی متری و 30 قبضه اسلحه 106 میلی متری دشمن منهدم شد. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته ها و مجروحان دشمن از 4800 نفر گذشت و بیش از 30 نفر از 50 نفر از اعضای مرکزی گروهک که در محل عملیات حضور داشتند. کشته شدند. در درگیری کشته شدند.
نزدیک به هزار قطعه R. p. جی هفت، ۷۰۰ قبضه اسلحه و کلاشینکف، دهها دستگاه خودرو، دهها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی دستگاه پیشرفته الکترونیکی و ارتباطی و تعدادی اسناد متعلق به گروهک منافقین به دست رزمندگان ایرانی افتاد.
شهید علی صیاد شیرازیفرمانده عملیات مرصاد خاطرات خود را از این عملیات مرصاد اینگونه بیان کرد: «شب با هواپیمای فالکون به کرمانشاه رفتم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و فضای پریشانی و اضطرابی در بین مردم به وجود آمد نقطه ای که با عجله از خانه خارج شدند، از طرف دیگر جاده کرمانشاه به بستون پر از ماشین هایی بود که در انتظار انتقال بودند و به همین دلیل با هلیکوپتر از فرودگاه به سمت یکی رفتیم از قرارگاه های تاکتیکی سپاه پاسداران در طاقباستان، نیمه شب چهارم تیرماه بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را مشخص کنیم، ساعت پنج به سمت قرارگاه رفتم بعد از توضیحات خلبانان، دیدم که وضعیت بسیار ضروری است به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافقین آغاز کردیم و صبح روز 14 مرداد عملیات با رامیز یا علی (علیه السلام) در تنگه شهرزابر برای دوستان صدام آغاز شد زمانی برای پشیمانی وجود نداشت و جاده به زودی پر از ابزار سوخته شد. همزمان با عملیات هوایروز، علاوه بر گروه های مردمی، تعدادی از تیم های سپاه پاسداران نیز که از جنوب به غرب آمده بودند وارد عملیات شدند. راه از هر طرف به روی بازماندگان کاروان بسته بود و آنها به سختی نتوانستند برگردند. برخی از آنها به روستاها پناه بردند و برخی نیز با مصرف قرص سیانور به زندگی خود پایان دادند. وقتی عملیات تمام شد، در جاده کرمانشاه- اسلام آباد غرب، پیکرهای هزاران تن از آنان بود، اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود این چنین وقیحانه رفتار کرده بودند. کسانی که به یاری دشمن شتافتند در روز تنهایی میهن اردو زدند. اکنون از این جریان نتیجه میگیرم که خداوند متعال چقدر ما و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد و همیشه حکم میکند که بسیاری از مشکلات ما باید با سربلندی حل شود.»
اکرامی، یکی از اعضای سابق منافقین، در توصیف این شکست در خاطرات خود می نویسد: «آشوب عجیبی به وجود آمده بود، فرماندهان از پا در آمدند و در واقع درگیر این سوال بودند که چقدر راحت بودند میتوانستند در دام نقشههای رجوی بیفتند، ماشینها در آستانه ورود به دهانه تنگه توسط گلولهها و موشکها بمباران شدند و مردم همگی در اطراف دره پراکنده شدند گاه ماشینها هنگام دنده عقب بر روی اجساد میرفتند، اجساد روی هم انباشته میشد، بقیه مردم گیج میشدند و به دنبال سرپناه و پناهگاهی میگشتند فاجعه و نیروهای گیج شده در بیابان های اطراف در جستجوی راهی برای خروج از این جهنم آتشین بودند که ارتش آزادیبخش رجوی کاملاً از هم پاشیده بود که در آخرین شب های قبل از شروع عملیات، مات و مبهوت شده بودند یأس و پشیمانی برای رفقایشان که از آنجا می گذشتند و نمی توانستند کاری برای نجاتشان از این جهنم انجام دهند. تعداد زیادی از مجروحان که گاه دست و پا نداشتند و از شدت درد می پیچیدند، تنها ماندند.
انتهای پیام/
mizanonline به نقل از یورنا