پیشنهاد مذاکره ترامپ به ایران – یورنا
حسین موسویان می گوید: ترامپ حدود یک ماه دیگر رسما شروع به کار می کند. این احتمال وجود دارد که او در ابتدای کار خود برای گفت و گوی مستقیم و در سطح بالا با ایران اعلام آمادگی کند. اگر ایران بپذیرد و مذاکرات جامع آغاز شود، امکان دستیابی به توافق وجود دارد، هرچند تضمینی برای پایبندی آمریکا به آن وجود نخواهد داشت، حتی در صورت توافق.
به گزارش یورنا به نقل از روزنامه ایران، سید حسین موسویان دیپلمات معروف کشورمان پیشنهادهایی را به دولت جمهوری اسلامی ایران ارائه کرد که نشان از نزدیک شدن ترامپ به کارآمدی دارد.
وی نوشت: بیش از سه سال علیرغم درخواست های مداوم از مصاحبه و مقاله نویسی برای رسانه های داخلی پرهیز کردم، زیرا نه تنها به توصیه های دلسوزانه توجهی نشد، بلکه موج تهمت ها و فشارهای داخلی و خارجی بیش از پیش گسترش می یافت. . با توجه به حساسیت شرایط، تصمیم گرفتم این مقاله را بنویسم، هرچند انتظاری بیش از تکرار تجربه گذشته ندارم.
در اوایل دولت آقای احمدی نژاد، بسیاری از مسئولان معتقد بودند که با اتخاذ سیاست های جدید هسته ای; پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع نمی شود و تحریمی وجود نخواهد داشت.
من به عنوان محقق مرکز تحقیقات استراتژیک نه تنها با رئیس جمهور، دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر امور خارجه صحبت کردم، بلکه چندین گزارش به مقامات کشور نوشتم که طی این روند، پرونده هسته ای تکمیل می شود. ارجاع آن به شورای امنیت سازمان ملل در قالب هفت فصل از منشور ملل متحد به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی و گرفتار شدن کشور در دام تحریم های گسترده بین المللی و پیوستن روسیه و چین به غرب. در این موضوع . متأسفانه نباید این اتفاق می افتاد و در کمتر از هشت سال ارزش پول ملی کشور از حدود 900 تومان به حدود 3500 تومان یعنی حدود 300 درصد کاهش یافت.
پس از توافق ایران و شش قدرت جهانی بر سر برنامه جامع اقدام مشترک، بارها در مقالات و مصاحبههای خود به مقامات کشور توصیه کردم که از فرصتهای موجود در دوره اوباما برای انجام گفتوگوهای همه جانبه با قدرتهای جهانی استفاده کنند. چون با برنامه جامع اقدام مشترک، آمریکا و قدرت های جهانی برای اولین بار غنی سازی و آب سنگین ایران را پذیرفتند، تحریم های اجماع بین المللی متوقف شد، آرامش نسبی بر اقتصاد کشور و روابط خارجی نسبی آن حاکم شد و تورم از حدود 40 درصد کاهش یافت. به حدود 10 درصد و پول. ثبات ملی کشور نتیجه این بود که علیرغم امتیازات ایران از برجام، آمریکا تحمل محرومیت از منافع اقتصادی برجام و بهره مندی رقبا از آن را نخواهد داشت و رویارویی های دو کشور در سطح منطقه و فراتر از آن ادامه خواهد داشت و نگرانی ها باعث ایجاد نگرانی خواهد شد. بر همه چیره شود متحدان آن در منطقه است.
ترامپ بعد از اوباما رئیس جمهور شد. وی در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود که از برنامه جامع اقدام مشترک خارج می شود.
در این مرحله ایران به برجام متعهد شده بود و خروج آمریکا نقض تعهدات دوجانبه و بین المللی بود. بنابراین در حق با ایران تردیدی وجود نداشت. در نتیجه این واقعیت تاثیری در نتیجه داستان نداشت. ترامپ به توافقی به نام خود نیاز داشت و به همین دلیل رئیس جمهور ایران را به طور رسمی برای ضیافت شام در نیویورک دعوت کرد تا با هم گفتگو کنند. ترامپ وزیر امور خارجه ایران را برای گفتوگو به کاخ سفید دعوت کرد، اما تهران نپذیرفت و سیاست گفتوگو با دیگر قدرتهای جهانی به جز آمریکا را در پیش گرفت.
من در این مرحله در مقالات و مصاحبههای خود تاکید کردهام که گفتوگوی ایران با دیگر قدرتهای جهانی در غیاب آمریکا برای حفظ برجام با شکست مواجه میشود و علیرغم بدنیت آمریکا، بهتر است تهران و واشنگتن با هم گفتگو کنند. یکدیگر
این پیشنهادات منجر به افزایش فشار جبهه تندرو در آمریکا علیه من شد و برخی رسانه های داخلی با تصویر و تیتر بزرگی مرا به عنوان «کمپین ترامپ در تهران» معرفی کردند! با این حال، ایران با این مذاکرات مخالفت کرد و ترامپ با اتخاذ سیاست فشار حداکثری و تحریم از برجام خارج شد.
همین روند در دوره بایدن نیز ادامه یافت و بارها پیشنهاد شد که واشنگتن و تهران درباره همه موضوعات مورد مناقشه مذاکره کنند. منتهی تهران با این مذاکرات مخالفت کرد زیرا آمریکا را قابل اعتماد نمی دانست. در هر صورت ارزش پول ملی کشور از یک دلار به حدود 28 هزار تومان رسید و به حدود 73 هزار تومان رسید، یعنی حدود 160 درصد کاهش یافت. اگرچه در این مدت شاهد حوادث شگفت انگیزی مانند حمله نظامی اسرائیل به غزه و لبنان، ترور رهبران حماس و حزب الله، سقوط دولت بشار اسد و نابودی ارتش سوریه بودیم که همه اینها را به خود اختصاص داد. محل با هماهنگی اسراییل، آمریکا، ناتو و برخی کشورهای منطقه و کسانی که بر آنها تأثیر می گذارند
این در حالی است که در شرایط کنونی همه مسئولان کشور توافق کرده اند و رسماً وضعیت نابسامان اقتصادی کشور، افزایش فقر، فساد، تورم و افزایش قیمت ها را اعلام کرده اند. آنچه در گذشته مغفول مانده و غایب بوده راه حل واقع بینانه است و در صورت ادامه روش فعلی امیدی به راه حل موثر نیست.
در نهایت مسئولان کشور باید بپذیرند که سبک گذشته نمی تواند ادامه یابد و باید تصمیمات بزرگ و شجاعانه در حوزه روابط خارجی و سیاست های داخلی برای اصلاح اتخاذ کرد. در این راستا پیشنهاد می کنم:
الف- در حوزه سیاست خارجی:
1- ایران منشور ملل متحد را پذیرفته و به آن متعهد است، بنابراین باید روابط خود را با کشورها بر اساس اجرای کامل اصول منشور سازمان ملل متحد از قبیل استفاده از دیپلماسی و مذاکره برای حل اختلافات و مسائل جهانی تنظیم کند. احترام متقابل، عدم مداخله در امور داخلی و احترام به حاکمیت ملی از توسل به زور و تهدید، توسعه همکاری های بین المللی و جلوگیری از نقض حقوق بشر.
2- مشکل آمریکا مهمترین مشکل در سیاست خارجی ایران است. من در پانزده سال گذشته در افکار عمومی آمریکا و بینالمللی کسی را نمیشناسم که وعدههای بد آمریکا و دلایل بیاعتمادی ایران به آمریکا را توضیح دهد و با تحریمها و سیاستهای جنگی آمریکا مخالف و مخالف باشد. به همین دلیل مورد حملات گسترده و بیسابقه لابی اسرائیل و مخالفان براندازانه ایران در آمریکا و اروپا قرار گرفته است.
در نتیجه، من همچنین متوجه شدم که آمریکایی ها و اروپایی ها دارای منافع مشترک هستند و بنابراین دیپلماسی صریح و همه جانبه بهترین گزینه برای حل شرافتمندانه این اختلافات است.
اما چهار نکته در مورد مذاکرات احتمالی با دولت آینده ترامپ:
اول: ترامپ حدود یک ماه دیگر رسماً روی کار خواهد آمد. این احتمال وجود دارد که او در ابتدای کار خود برای گفت و گوی مستقیم و در سطح بالا با ایران اعلام آمادگی کند. اگر ایران بپذیرد و مذاکرات جامع آغاز شود، امکان دستیابی به توافق وجود دارد، هرچند تضمینی برای پایبندی آمریکا به آن وجود نخواهد داشت، حتی در صورت توافق. آمریکا در قراردادهای دوجانبه و بین المللی به هیچ کشوری چنین تضمینی نداده است. بنابراین اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم، کشورها برای تامین منافع ملی خود تصمیم می گیرند و در شرایطی بین بد و بدتر یکی را انتخاب می کنند. البته اگر توافق جامع باشد، می توان به ثبات آن خوش بین بود. اگر توافق شامل یک موضوع واحد بود، احتمال عقب نشینی ایالات متحده از آن بسیار زیاد بود.
دوم: تصور من این است که اگر ترامپ اعلام آمادگی کند، بیش از چند ماه منتظر پاسخ تهران نخواهد ماند، زیرا نمی تواند در مقابل فشارهای مخالفان مذاکره با ایران از داخل آمریکا و منطقه مقاومت کند. متحدین. از سوی دیگر، روابط ایران و اروپا بدترین شرایط خود را از زمان انقلاب می گذراند و اروپایی ها رسما اعلام کرده اند که تا اکتبر آینده از مکانیسم ماشه استفاده خواهند کرد که منجر به اعمال مجدد تحریم های بین المللی اعمال شده توسط شورای امنیت سازمان ملل تحریم ها علیه ایران ایران همچنین به اروپایی ها اطلاع داد که در چنین شرایطی از برنامه جامع اقدام مشترک و معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای خارج می شود و گزینه تغییر دکترین هسته ای روی میز ایران قرار می گیرد. واضح است که در چنین سناریوی تقابلی متقابل، پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی چنین وضعیتی برای همه طرفهای درگیر فاجعهبار خواهد بود.
سوم: مقامات ایرانی بارها تاکید کرده اند که رابطه با آمریکا باید بر اساس اصل احترام متقابل، عدم مداخله و پذیرش منافع ایران باشد. این موضع درست است و بیشتر دخالت ها و زورگویی ها از آمریکا بود. اما در نهایت، دستیابی به یک توافق عملی در صورتی امکانپذیر میشود که آمریکا و ایران بر احترام متقابل به منافع مشروع دوجانبه، منطقهای و بینالمللی یکدیگر توافق کنند و از تعرض به این منافع خودداری کنند.
ب- در حوزه سیاست های داخلی:
در این صورت اصلاحات اساسی در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی اجتناب ناپذیر است. نکته اصلی مهم ترین و فوری ترین موضوع نجات اقتصاد ایران است که بدون رفع تحریم ها و اصلاح ساختارهای اقتصادی داخلی کشور ممکن نبوده و نخواهد بود.
علاوه بر این، لغو تحریم ها نه تنها مستلزم گفتگو و توافق است، بلکه بدون توجه به تحریم ها، عضویت ایران در FATF اجتناب ناپذیر است.
ایران و کره شمالی تنها کشورهایی هستند که عضویت FATF را نپذیرفته اند. البته کشورهای دیگری هم هستند که به دلایل مختلف مشمول نظارت ویژه یا غیرعضو هستند مانند سودان، سوریه، یمن و لیبی. اساس مشکل اقتصاد ایران این است که دولت عامل فساد، رانت و ضعف بخش بزرگی از نهادهای اقتصادی کشور است.
بر اساس اصل 44 قانون اساسی، بخش عمده ای از اقتصاد ایران باید به بخش خصوصی واگذار شود که در 44 سال گذشته این اتفاق نیفتاده است.
«اقتصاد مقاومتی» سیاست درستی است. الگوهای موفقی از اقتصاد مقاومتی وجود دارد. بسیاری از کشورهای غیراسلامی مانند چین، هند، ویتنام و بسیاری از کشورهای اسلامی مانند اندونزی و مالزی در اقتصاد مقاومتی موفق بوده اند.
تولید ناخالص داخلی سرانه مالزی در زمان انقلاب ایران کمتر از 2000 دلار بود و در سال گذشته بیش از 13000 دلار بود. 40 سال پیش 90 درصد مردم چین فقیر بودند و اکنون 90 درصد مردم چین از فقر نجات یافته اند، با وجود اینکه این کشور به دومین اقتصاد جهان، اولین صادرکننده جهان و اولین تهدید برای غرب تبدیل شده است. . جهان این معنای واقعی اقتصاد مقاومتی است.