سرنوشت مردی که به عشق دخترداییاش شوهر او را کشت – تابناک
متهمان که مینا و برزو نام دارند، چند سال پیش پس از عشقی که در دوران نوجوانی داشتند و قتل شوهر جوان مینا، به یکدیگر نزدیک شدند.
به گزارش «تابناک» به نقل از اعتماد، یک سال پیش یکی از نگهبانان بیمارستان تهران از مرگ مشکوک جوانی به نام سروش به پلیس آگاهی خبر داد.
بر اساس گزارش پرستاران، همسر سروش او را در حالی که دچار سکته قلبی شده بود به بیمارستان منتقل کرد اما آثار به جا مانده روی بدن سروش چیز دیگری را نشان می داد. به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و مشخص شد سروش بر اثر خفگی فوت کرده است.
تحقیقات آغاز شد و پلیس مینا را دستگیر کرد. در تحقیقات اولیه مشخص شد مینا همسرش را با کمک پسر عمویش برزو کشته است.
مینا در اعترافاتش گفت که پسر عمویش سروش را با پیچیدن برنج به گردنش کشته است.
به این ترتیب برزو نیز دستگیر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارجاع و این دو متهم در شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
با توجه به اینکه والدین دیم عفو خود را اعلام کرده بودند، برزو در رتبه اول قرار گرفت. گفت: اتهام را قبول دارم. من و مینا در زمانی که ازدواج نکرده بودیم، در اشتباه بودیم. عروسم مدتها در دلم بود تا اینکه از او خواستگاری کردم. ازدواج ما شروع نشد و سرنوشت ما از هم جدا شد. مینا با برزو ازدواج کرد و از او صاحب فرزند شد. فکر مینا توی سرم بود. البته ما هیچ نسبتی با هم نداشتیم و به نظر من او دیگر همسر سروش نبود تا اینکه یک روز به طور اتفاقی قلبمان را شکستیم. مینا به من گفت سروش با او بدرفتاری می کند و از زندگی اش ناراضی است. از حرف های مینا متاثر شدم. بعد تصمیم گرفتیم سروش را بکشیم. ما نقشه را ترسیم کرده ایم. شب حادثه به خانه مینا رفتم. حدود ساعت 1:30 بامداد که سروش خواب بود، مینا برایم برنج آورد و من هم سروش را خفه کردم. سپس جسد را با ماشینم از خانه بیرون آوردیم و وانمود کردیم که سکته کرده است.
سپس مینا در جایگاه ایستاد. گفت: قبول دارم که اشتباه کردم. من تحت فشار شوهرم بودم و تصمیم اشتباهی گرفتم. او عصبانی و بداخلاق بود و خیلی به من بدرفتاری می کرد. من هم نمی توانستم این موضوع را به کسی بگویم تا اینکه یک روز برزو از زندگی من پرسید و قلبم به درد آمد. ما هیچ رابطه ای با هم نداشتیم مجردی همدیگر را دوست داشتیم اما وقتی نتوانستیم ازدواج کنیم و سروش ازدواج کرد همه چیز برایم بدتر شد. بچه دار شدیم شوهرم معتاد بود و همیشه عصبانی بود. بنابراین از او تقاضای طلاق کردم اما قبول نکرد. آنقدر من و بچه را ناراحت کرد که همیشه حالمان بد بود. در نهایت اشتباه کردم و نباید از روی عصبانیت تصمیم می گرفتم.
پس از اظهارات متهمان و وکلای آنها، قضات شعبه دوازدهم وارد شور شدند و برزو را به سه سال و مینا را به شش ماه حبس محکوم کردند.