خداحافظی با پایتختی تهران / انتقال پایتخت در دنیا موفق بوده است؟

تبلیغات بنری


برای گزارش دادن اقتصاد آنلاینموضوع جابجایی پایتخت اخیرا به موضوع داغ تبدیل شده است. البته این موضوعات از دهه 60 مطرح شد و با وجود اینکه به مجلس نمایندگان رسید، به دلایل مختلف به مراحل اجرایی جدی تری نرسیدند که بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. حامیان این طرح می گویند حرکت مرکز کشور برای تسریع در روند توسعه ضروری است، از سوی دیگر، مخالفان به تجربیات کشورهای دیگر و هزینه های بالای این طرح اشاره می کنند و معتقدند که انتقال سرمایه انجام نمی شود. فقط روند توسعه را تسریع می کند، بلکه آن را به تاخیر می اندازد.

صحبت از انتقال پایتخت تنها به ایران مربوط نمی شود، زیرا بسیاری از کشورهای جهان به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی پایتخت خود را تغییر داده اند. در این زمینه می توان به تجربیات کشورهایی مانند چین، هند، اندونزی، آلمان، ژاپن، کره جنوبی، روسیه و ترکیه اشاره کرد که هر کدام موفقیت ها و شکست های خود را داشتند.

از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان معتقدند تغییر پایتخت در ایران باید به صورت بومی بررسی شود و علاوه بر توجه به تجربیات سایر کشورها، ملاحظات خاص کشور در حال حاضر نیز مورد بررسی قرار گیرد.

چرا کشورها پایتخت خود را تغییر می دهند؟

انتقال سرمایه یک تصمیم مهم و راهبردی برای دولت ها است که معمولاً به دلایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی اتخاذ می شود. این تغییرات در راستای رفع مشکلات عملیاتی و بهبود وضعیت کشور صورت می گیرد.

یکی از دلایل اصلی جابجایی پایتخت، تمرکززدایی و توزیع متوازن توسعه در سراسر کشور است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهایی که با مشکل تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیت های اقتصادی در مناطق خاصی مواجه هستند، سرمایه های خود را به مناطق کمتر توسعه یافته و متمرکزتر منتقل می کنند. این تغییر می تواند منجر به رشد و توسعه مناطق داخلی و جلوگیری از ازدحام و فشار بر شهرهای بزرگ مانند پایتخت های قبلی شود. البته امکان سنجی مناسب در شهرهای مبدا و مقصد در نتیجه بسیار موثر است.

برزیل نمونه خوبی از این نوع نقل و انتقالات است. در سال 1960، پایتخت از ریودوژانیرو به شهر جدید برازیلیا منتقل شد. هدف اصلی این اقدام توسعه مناطق داخلی کشور بود که در آن زمان از توسعه مناطق ساحلی عقب بود. انتقال سرمایه به برازیلیا تا حدودی باعث جذب سرمایه گذاری عمومی و خصوصی به داخل کشور شده و از تمرکز بیش از حد جمعیت در مناطق ساحلی جلوگیری کرده است.

امنیت ملی یکی دیگر از دلایل مهم انتقال پایتخت است. گاهی اوقات پایتخت های قدیمی به دلایل جغرافیایی یا نظامی نقاط ضعف تلقی می شوند و دولت ها برای حفاظت از مراکز اداری و دولتی پایتخت را به منطقه استراتژیک تری منتقل می کنند.

نمونه بارز آن قزاقستان است که در سال 1997 پایتخت خود را از آلماتی به آستانه (نورسلطان) منتقل کرد. آلماتی در نزدیکی مرز جنوبی کشور واقع شده است و منطقه ای زلزله خیز است که منطقه ای آسیب پذیر امنیتی است. انتقال پایتخت به آستانه، که در مناطق شمالی و دور از مرز قرار دارد، به تقویت امنیت ملی و تمرکز بهتر بر مسائل دفاعی کمک کرد.

همچنین در بسیاری از موارد، پایتخت های قدیمی به دلیل رشد جمعیت، ترافیک و مشکلات زیرساختی تحت فشار هستند. در این صورت انتقال پایتخت به شهری با امکانات جدید و بهتر می تواند راه حلی برای کاهش این فشارها باشد.

به عنوان مثال، نیجریه در سال 1991 پایتخت خود را از لاگوس به ابوجا منتقل کرد. لاگوس شهری شلوغ و شلوغ بود که با مشکلاتی مانند تراکم جمعیت و نبود زیرساخت مناسب مواجه بود. در مقابل، ابوجا به عنوان یک شهر برنامه ریزی شده با زیرساخت های مدرن انتخاب شد تا نقش سرمایه را به نحو احسن ایفا کند.

در برخی موارد، پایتخت به عنوان یک اقدام نمادین برای تقویت هویت ملی یا ایجاد حس اتحاد و همبستگی در کشور تغییر می کند. این تغییرات معمولاً پس از تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگ مانند انقلاب ها یا اتحاد کشورها رخ می دهد.

پس از اتحاد مجدد آلمان شرقی و غربی در سال 1990، پایتخت از بن به برلین منتقل شد. این اقدام نمادین نشان دهنده اتحاد مجدد کشور و بازگشت به پایتخت تاریخی آلمان است. حرکت به برلین، علاوه بر اهمیت نمادین، به رنسانس اقتصادی و فرهنگی شهر کمک کرد و موقعیت آن را به عنوان یکی از مراکز سیاسی و اقتصادی اروپا تقویت کرد.

انتقال پایتخت به شهری با زیرساخت های مدرن تر و موقعیت جغرافیایی مناسب تر می تواند به بهبود کارایی اداری کمک کند. دولت ها می توانند با ایجاد مراکز اداری جدید و برنامه ریزی شده، تصمیم گیری و اجرای سیاست ها را تسریع بخشند. به عنوان مثال، مالزی در دهه 1990 مرکز اداری خود را به پوتراجایا منتقل کرد. این شهر جدید برای کارآمدی بیشتر در امور دولتی و کاهش فشار بر کوالالامپور ایجاد شده است.

تاریخچه بحث انتقال سرمایه در ایران

در دهه 60 و پس از جنگ ایران و عراق و به دلیل مسائل امنیتی و خطر حملات هوایی به تهران، برای اولین بار بحث انتقال پایتخت به طور جدی مطرح شد. در آن زمان تهران به عنوان مهمترین مرکز سیاسی و نظامی کشور، هدف احتمالی دشمن بود. اما این طرح به صورت جدی اجرا نشد و به دلایل مختلف از جمله هزینه های بالای اجرایی متوقف شد.

در دهه 70 با افزایش جمعیت تهران و رشد آلودگی هوا و مشکلات ترافیکی بار دیگر بحث جابه جایی پایتخت مطرح شد. در این مدت برخی کارشناسان و مسئولان پیشنهاد انتقال پایتخت اداری و سیاسی کشور به شهر دیگری را مطرح کردند تا بار سنگینی از دوش تهران برداشته شود. اما هیچ اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفته است.

در اواسط دهه 80 بار دیگر بحث انتقال پایتخت مطرح شد و این طرح به عنوان یکی از راهکارهای رفع مشکلات تهران مطرح شد. این موضوع به دلیل مشکلات اقتصادی و هزینه های زیاد دوباره کنار گذاشته شد. در دهه 1890 با بدتر شدن مشکلات زیست‌محیطی و زیرساختی تهران، طرح انتقال پایتخت دوباره مطرح شد، حتی مطالعاتی در این زمینه انجام شد و شهرها به عنوان نامزد پایتخت جدید مطرح شدند. با این حال هنوز تردیدهای زیادی در مورد اجرای این طرح و منافع اقتصادی ناشی از آن وجود دارد.

نظر مخالفان چیست؟

مخالفان طرح جابجایی پایتخت ابتدا دلایل این سیاست را بررسی کرده و معتقدند این طرح نتیجه موفقی نخواهد داشت. یکی از دلایل جابه جایی پایتخت شلوغی و آلودگی بالای تهران است. مخالفان می‌گویند با توجه به زیرساخت‌های فعلی تهران و همچنین سرمایه‌گذاری‌های زیادی که تاکنون در آن انجام شده، احتمالاً بسیاری از شرکت‌ها و شهروندان در این شهر باقی خواهند ماند و انتقال سرمایه نمی‌تواند تراکم و آلودگی را حل کند. تهران

دلیل بعدی طرح انتقال سرمایه، توزیع توسعه در سطح دولتی است. با این حال، مخالفان می گویند انباشت سرمایه بالای تهران، انتقال سرمایه گذاری به سایر نقاط کشور را دشوار می کند. البته در این موضوع امکان سنجی شهر جدید بسیار مهم است. تحقیقی که در سال 1393 در وزارت راه و شهرسازی انجام شد، نشان می‌دهد که جابه‌جایی پایتخت به دلیل هزینه‌های بالای آن، انتخاب نشدن شهری مانند تهران به عنوان پایتخت و زمان‌بر بودن این طرح، کاربردی نیست.

از سوی دیگر امکان اجرای این طرح چالش دیگری را تشکیل می دهد. در صورت نیاز به تغییر سرمایه باید به این سوال پاسخ داد که آیا ظرفیت اجرای این سیاست بزرگ وجود دارد و اگر زمان بر باشد منجر به اتلاف هزینه نمی شود؟

همچنین قابل ذکر است که آیا برنامه خاصی برای جلوگیری از سرایت مشکلات به پایتخت جدید وجود دارد یا خیر. مخالفان بر این باورند که تجربه حومه تهران نشان می دهد که پایتخت جدید نیز از مهاجرت بالایی برخوردار خواهد بود و اگر برنامه ای برای کنترل این موضوع وجود نداشته باشد، مشکلات شهر تهران برای پایتخت جدید نیز به وجود می آید. پس از مدتی، و انتقال سرمایه تنها به آن فرصتی برای نفس کشیدن می دهد.

آیا تجربیات کشورهای دیگر موفق بوده است؟

جدول زیر خلاصه ای از تجربیات کشورها در تغییر پایتخت است.

تبلیغات بنری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *