تنهایی؛ یعنی تختی، یعنی مولانا/ لطفی که استبداد به اسطوره‌ کرد – یورنا

تبلیغات بنری


او خودکشی نکرد. مرگ او گامی بزرگ برای درک تنهایی بزرگانی است که حتی در مقطعی از زندگی خود از خانه و کاشانه خود دور هستند. کافی است بمیری تا یادشان شود.

به گزارش سرویس فرهنگی یورنا، روزی که خبر درگذشت غلامرضا تختی در شهرها و روستاها پیچید، هفت نفر در نقاط مختلف ایران خودکشی کردند! در میان این هفت خودکشی، غم انگیزترین آن مرگ قصابی در کرمانشاه بود که خودکشی کرد و روی ویترین مغازه اش نوشت: دنیا بدون قهرمان زنده نمی ماند.».

خواه خودکشی کرده باشد، چه به قتل رسیده باشد و چه به مرگ طبیعی، آرجیم خدمت بزرگی به او کرد. او اجازه نداد روزنامه ها و رسانه ها درباره مرگ تختی بنویسند. خدمات عالی بود تا همه از مرگ تختی حرف بزنند و همه بر اساس اطلاعاتی که از تختی داشتند و تصویری که در ذهن داشتند، مرگ او را باور کنند. به عبارت دیگر، ظلم و ستم ندانسته و ناخواسته به تختی افسانه ای دوگانه بخشیده بود.

داستان ها مانند افسانه ها هستند

از اینجا بود که «غلومریزو تختی در 26 دی 1346 در هتل آتلانتیک تهران به دلیل اختلاف خانوادگی با همسرش خودکشی کرد».

مرحوم جمشد مشوهی او از جمله افرادی بود که می گفت: جهان پهلوانی تختی در ابتدا با زنی که هم رده او نبود ازدواج کرد و همیشه در مجالس مختلف او را مسخره می کرد! پس اگر تختی با او زندگی می کرد، تختی نبود. اگر طلاق می گرفت، جایی برای خوابیدن نداشت. فقط اگر خودش را بکشد به رختخواب می رود.»

یک روز علی حاتمی که می خواست داستان قهرمان جهان تختی را بنویسد، گفت: نمی توانی بنویسی چون اکثر مردم او را قبول ندارند. گفت: 48 ساعت به من فرصت بده. سپس برگشت و گفت: تخت بلوط سیاه در کنار تخت بلوط سفید است. سیاه و سفید را به یک ضربه فنی تبدیل می کند. او را در آغوش گرفتم و بوسیدم و گفتم: این درست است. من صادقانه معتقدم که او خودکشی کرده است.

با این حال، برخی به ویژه جلال آل احمد ساواک به عنوان عامل قتل شناخته شد که تهتی را به دلیل محبوبیت و عدم وفاداری به رژیم ایران در آن زمان کشت.

ماجرای دیگر این است که تختی کمی قبل از خودکشی با خودکار آبی روی کاغذی که از گارسون هتل «آتلانتیک» گرفته بود، نوشت: «خودکشی خیلی سخت است. نمیدونی الان حالم چطوره تمام بدنم می لرزد. من خودم باور نمی کنم که فردا مرا دفن کنند. من چند قدم با مرگ فاصله دارم. این خیلی ترسناک است. راه حل چیست؟ باید تصمیم گیری شود. خدایا زود رهایم کن آب درست کردم دستم می لرزد مادرم مریض است. پسرم کجاست 20:12. و دوباره بعد از یک ساعت می نویسد: «ساعت 20:1 صبح است. دیشب نتونستم تصمیم بگیرم، امروز تا ظهر خوابیدم.”

تنهایی؛ منظور از تختی، یعنی مولوی/لطفی که ظلم را به افسانه تبدیل کرد

1357، بابک پسر تختی وقتی یازده ساله بود گفت که همه از مرگ پدرش چیزی می گویند و من هنوز حقیقت را نفهمیدم. وقتی بابک بزرگ شد، کتابی درباره پدرش نوشت که با همان ابهام یازده ساله به پایان می رسد.

همسر تختی او همچنین در همین گفت و گو گفت: ما هیچ اختلافی نداشتیم. هر چه می خواهند بگو».

مثل مولانا

اگرچه در زمان تهتی زندگی نمی کردم، اما بارها آن را خوانده ام و به روزگار امروز آن فکر کرده ام. من کاری به نتایج یافته ها و تحقیقات و اظهار نظر در مورد مرگ تختی ندارم. همان طور که ظلم و ستم به افکار عمومی اجازه داد تا روایتی آزاد از جاودانگی تاج و تخت بسازد، من نیز روایت خود را دارم. من معتقدم تخت خودکشی کرد.

نه شاهدی دارم و نه سندی… این حس درونی از یافته ها و مجموعه های تنهایی است.

او خودکشی کرد، اما خودکشی که درست به نظر می رسد. کوتاه آمدن مداوم در مقابل افرادی که بزرگ کرده‌اید، حقارت ایجاد نمی‌کند، آزاردهنده است.. از یک لحظه این درد یا تو را می کشد یا مجبورت می کند کار را تمام کنی. اگر بمانی، باید با آنها بجنگی و این شایسته تاج و تخت نیست. آغوش مرگ بهتر است.

اما تختی خودکشی نکرد. مرگ او ژست بزرگی برای درک تنهایی انسان های بزرگی است که حتی در مقطعی از زندگی خود از خانه و کاشانه خود دور هستند.. کافی است بمیری تا یادشان شود.

مولوی ممکن است توسط پسرش کشته شده باشد. شکی نیست که او را بیرون کردند و نتوانستند تحمل کنند. سالیان دراز کسی از پدیده ای به نام مولانا خبر نداشت. پس از دهه ها، شخصی آمد و او را کشف کرد. اما سال ها از مرگ مولانا می گذرد. مولانا هنوز نمی داند که او مولوی بزرگ تاریخ است.

اشتباه نکنید، ما در مورد خانواده مرحوم تختی صحبت نمی کنیم. منظورم خانواده بزرگتر و جامعه و فرهنگ است. تنهایی در چنین جمعیتی…

این گوشه نشینی به مرگ می انجامد که اگر نه، با خودخواهی مردن به آزادی می انجامد.

* مهدی محمدی – دبیر اداره فرهنگ

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری tabnak

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *