بازار داغ گاف‌های فصل چهارم زخم کاری – یورنا

به گزارش یورنا به نقل از سایت فیلم نیوز، فصل چهارم سریال «زخم کاری» از 25 آذرماه گذشته منتشر شد و هم اکنون سه قسمت از این سریال در دسترس عموم قرار گرفته است.

پس از راه اندازی قسمت دوم این مجموعه در بازار افشاگر، فضای مجازی داغ است. یک داستان مربوط به کپی تابلویی است که مالک به سیما داده است. مردی که تابلو را آورده از ابتدا اعلام می کند که این تابلو کپی بسیار خوبی از یک اثر هنری است و حتی نقاش هم متوجه کپی بودن آن نمی شود. در همین حال، در قسمت دوم، سیما با شنیدن کپی بودن تابلو به شدت عصبانی می شود و می گوید که آن را به صورت اورجینال خریده و کپی بودن آن را تکذیب می کند.

نکته بعدی به حرکت ساعت در دست سیما اشاره دارد. در قسمت اول وقتی به خانه نیما می رود ساعت را در دست راست دارد و وقتی از در بیرون می رود ساعت را به دست چپ می زند. این موضوع با واکنش‌هایی نیز مواجه شده است.

قرار دادن پدر سیما در بیمارستان روانی با تمام جزئیات اشتباه دیگری است.

در قسمت دوم وقتی سمیرا برای دیدن پدر سیما به بیمارستان روانی می رود، مردی را در راهرو می بینیم که شلوارک پوشیده، پتویی را دور او پیچیده و به رسم بیماران روانی جیغ می کشد. این در حالی است که در چنین مرکزی پوشیدن لباس مخصوص برای همه افرادی که وارد بیمارستان می شوند طبیعی است و هیچکس با شلوارک وسط نمی نشیند. اما بزرگترین اشتباه در این قسمت به دلیل بستری شدن پدر سیما در بیمارستان روانی با تمام جزئیات است، در حالی که سیما در ابتدای قسمت دوم از ترس افشای زندگی پدرش از تماس با اورژانس خودداری می کند.

در همان قسمت وقتی سمیرا به اتاق پدر سیما می رود، پسر پرستار می گوید نگهبان پشت در است اما وقتی پدر سیما جیغ می زند و خودش را به در می زند، خبری از پرستار نیست.

نکته بعدی اینکه ملک در قسمت اول به دستمالکی کارت عروسی داد. در قسمت دوم مکان عروسی تغییر می کند و صاحب می گوید با اینکه قبلا کارت عروسی پخش کرده بود عروسی را در خانه برگزار می کند. شب عروسی که آمبولانس پدر سیما را از بیمارستان روانی می برد، پرستار می گوید با ورودش به سالن زنده می شود. بالاخره عروسی در تالار برگزار شد یا در خانه؟

قرار بود عروسی مالک در خانه آنها برگزار شود اما عروسی در تالار برگزار شد.

مواردی از این دست بیشتر است. عده ای سوال کردند و جوابی پیدا نکردند. سؤالاتی از این قبیل که وقتی بانی متهم به کشتن طلوعی است چگونه می تواند آزادانه راه برود؟ یا آن افسری که قبل از عروسی صریحاً نزد عروس می رود و از او می خواهد که ازدواجش را فسخ کند کیست؟ یا چرا کیفیت شرکت کنندگان در عروسی مرد ثروتمندی مثل مالک بد است و کسانی هستند که در حالی که هودی و کت و شلوار پوشیده اند اینگونه می رقصند؟ و…

باید دید واکنش ها به قسمت های آینده این سریال چه خواهد بود و آیا تعداد گاف ها ثابت می ماند؟