آخر یک روز همه حاجت روا میشوند/ روایتی از یک مادر درمانده
ایام دهه اول ماه محرم گذشت و غم شکسته تر، ازدحام عزاداران وارد می شود و شور و شوق بیشتری دارند و خیابان های شهر شاهد تردد در پشت موکب است. صدای پرچمداران شهر در ردیف اول هیئت ها به گوش می رسید.
یورنا- از دور زیبایی پرچمشان را می توان دید که مزین به نام مبارک اباعبدالله الحسین است. چقدر چشمان ما در این شب ها زیبایی می بیند و علاوه بر زیبایی بصری، در این چند شب زیبایی معنوی و روحی فراوانی دیدم که از عشق به مولای کفن پوش کربلا بر سینه می کوبند.
درد در چهره آنها دیده می شد. برخی از این زنان که پیر شدهاند و گویی دعای بیشتری میخواهند، خود را رها میکنند و به سوی پرچمها و پرچمها روی میآورند و در حالی که اشکآلود دارند، با شالی از نمادها بر سر و صورت خود متبرک میشوند و دعا میخوانند. زیر لب و درود بر امام حسین.
خدایا چقدر بوی معرفت در این صحنه ها می پیچد و چقدر بی گناه است گریه زنانی که وقتی به امام حسین می رسند خود را کوچک می پندارند و با صدای بلند حاجت خود را طلب می کنند.
صدای گریه و ناله زن جلب توجه می کند. او مضطرب است و من نمیدانم و نمیدانیم حاجتش چیست، اما گریهاش از صدای بلندگو فراتر رفته و همه عزاداران از گفتگوی او با امام حسین (ع) غایب شدهاند.
هیچکس حتی نمی توانست به سمت این خانم حرکت کند. پس انتهای شال را از یکی از اعضای هیئت گرفت و گفت: یا حسین من به تو نیاز دارم. بعد از چند دقیقه ناله می کند و گریه می کند و چند زن دیگر می آیند و می خواهند به او دلداری بدهند، آنها حتی نمی دانند این زن به چه چیزی نیاز دارد، اما با او گریه می کنند.
چه صحنه زیبایی است، دردمندان و نیازمندان گرد هم می آیند و یکصدا دعا می کنند تا حاجت یکی از عزاداران حسینی را برآورده کنند.
امروز و امشب برای شاهزاده قاسم بن الحسن. می گویند شهادت برایش مایه خیر و برکت بود. خداوند حاجت مردم شهر و دیار را در برابر فرزند امام حسن مجتبی کریم برآورده کند.
انتهای پیام/
mizanonline به نقل از یورنا