جاده های داغدار شعر؛ شاعرانی که جانشان را در تصادف از دست دادند – یورنا
آیا تا به حال یکی از اقوام یا دوستان خود را در تصادف از دست داده اید؟ نهم آبان سالروز درگذشت سلمان هراتی است. شاعری در جوانی درگذشت و مرگ او بر اثر تصادف رخ داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی یورنا؛ سال هاست که تصادفات جان عزیزانمان را گرفته و ما را غمگین کرده است. ممکن است عزیزان کسی را در این جاده ها و در این ماشین ها بکشیم. تنها مشکل این است که داستان تصادف و مرگ سلبریتی ها زیاد شنیده می شود و مردم عادی همیشه باید غم تصادف و از دست دادن خانواده را به تنهایی بر دوش خود حمل کنند و کسی اعتراض آنها را از زبان مردم می شنود. ناامن جاده ها، خودروهای غیرحرفه ای و البته گاهی بی توجهی های عجیب در هنگام رانندگی شنیده می شود.
در این گزارش به بررسی همه شاعران و نویسندگانی می پردازیم که یکی از این عوامل در کوچه و خیابان جانشان را گرفته است و دیگر تنها به کتاب ها و نوشته های آنها بسنده می کنیم.
سلمان هراتی در جاده تنکابن به لنگرود
درست در چنین روزی سلمان هراتی بر اثر تصادف در جاده تنکاپون منتهی به لنگرود جان باخت. این هم در سال 65 و 27 سالش بود. او خود تنکابنی بود و برای شرکت در جلسات شعری که با مهرداد اوستا برگزار می کرد به تهران می آمد. معمولاً در پاییز به قول دوستانش پرتقال های معطر شمال را با خود در کوله پشتی می آورد. اما این تصادف نه کوله پشتی را برای همیشه پر نگه داشت و نه به هیراتی فرصت داد تا شعرهای بیشتری را به مجموعه شعر نوجوانان و بزرگسالان اضافه کند.
ما معمولاً نام سلمان الحراتی را در کتب درسی مدرسه خود به ویژه در آن شعر معروف خوانده و دیده ایم. قبل از شما آب به معنای دریا نبود…
افشین یداللهی در جاده هشتگرد به تهران
این تنها پنج روز مانده به آغاز سال 1395 بود که افشین یدالله در حال آمدن از هشتگرد به تهران بود که در یک تصادف شدید کامیون مجروح شد و به بیمارستان امام جعفرصادق هشتگرد منتقل شد و در آنجا جان باخت.
غم انگیزتر این است که همسر و برادر شوهرش در یک ماشین بودند و 15 روز بعد همسرش نیز فوت کرد.
افشین یداللهی را با بیت ترانه و اقداماتی که برای شروع این بیت و پربارش انجام داد می شناسیم و البته ترانه هایش در تیتراژ برنامه های صدا و سیما پخش می شد. مانند سریال های «مسافری از هند»، «خشکراب»، «عینونی»، «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «میوه ممنوعه» و…
اگر میخواهیم متنخوانی افشین یدالله را بشنویم، باید به کتاب صوتی او با عنوان «چنین گفت زرتشت» مراجعه کنیم.
غلامرضا بروسان و الهامات اسلامی در جاده گشن
ساعت 7 روز دوشنبه 24 آذر 1397، غلامرضا بروسان که سوار بر خودروی 206 سفید رنگ بود در کیلومتر 15 جاده قوچان – شیروان از جاده منحرف شد و نه تنها خود، بلکه با اتوبوس برخورد کرد. همسرش الهام اسلامی و دخترش لیلا بروسان درگذشت. تنها کسی که از این حادثه جان سالم به در برد پسرشان مجتبی بود.
زن و شوهر شاعر بودند و آثارشان در جشنواره ها می درخشید. به عنوان مثال «مرثیه برای درختی که افتاده» غلامرضا بروسان برنده جایزه خورپنجان و جایزه ویژه نیما شد و «دنیا چشم از سرمان می گیرد» اثر الهام اسلامی برنده جایزه بهترین کتاب شعر جوانان شد. در سال 2007
خبر درگذشت این شاعر 38 ساله بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت و شوک بزرگی برای اهالی ادب و رسانه بود. او در یکی از مصاحبه هایش در تعریف شعر گفت: من معتقدم که روشهای مو با زندگی در ارتباط هستند، نه اینکه بهعنوان مدلی که از خارج وارد میشود، به موهای ما تزریق شود.»
محمدزمان گلدستی در جاده بومهن و رودین
محمد زمان شاعر جوان متولد 1354 که اشعار او در ردیف اشعار مذهبی طبقه بندی شده بود بر اثر سانحه تصادف درگذشت. قسمت دردناک ماجرا این است که جسد او دو روز بعد سوخته و شناسایی شد. گفتند شاید چون نتوانسته از ماشین فرار کند در همان ماشینی که در حال سوختن بود جان باخت. او در جاده بومهن و رودین دچار حادثه شد و جسدش در چهارم فروردین 1401 شناسایی شد.
مهمت زمان جوان گرگانی از نوجوانی شعر می گفت و خود را از شاگردان مهمت رضا آقاسی می داند و در چند سال گذشته ترانه های متعددی در مدح حاجی صدوق سروده است. شاتوسط R نوشته شده است.
فروغ فرخزاد در جاده دروس – قلهک است
کمی به عقب برگردیم به یک حادثه تاریخی می رسیم. تصادف فروغ فرخزاد. روزنامه اطلاعات خبر درگذشت وی را اینگونه منتشر کرد: جیپ فروغ فرخزاد با خودروی شورلت برخورد کرد و جسد فروغ بیرون آمد و جان باخت. بعدها درباره مرگ او بسیار صحبت شد و یکی از مهم ترین راویان وقایع پس از مرگ او ابراهیم گلستان بود. تصادف اتومبیل قورباغه در آن زمان بسیاری را شوکه کرد.
آیا برای کسی مهم است که ما بمیریم؟!
این کمی عجیب نیست؟ در دهههای گذشته که شرکتهای جدید هر روز خودرو تولید میکردند و استفاده از این خودروها رواج زیادی داشت و هنوز دنیا به پیشرفت امروزی خود نرسیده بود، فقط اتفاق یک شاعر و در سالهای بعد بسیاری دیگر را داشتیم. آیا باید به این لیست اضافه شود؟ هر شاعری را می توان گروهی از مردم عادی دانست. با افزایش جاده ها و ایمنی، انحصار تولید خودرو افزایش یافت. شاید قدیمی ها به درستی می گفتند که جنس مسن بهتر است. شاید مافیای خودروی ایران واقعاً به هیچ یک از این آمار مرگ های تصادفی اهمیتی نمی دهد. شاید بهتر باشد که آنجا نباشیم تا آنها راحتتر کارشان را انجام دهند.
آمار وحشتناک تصادفات جاده ای در ایران انگار دل هیچ مسئولی را نمی لرزاند. فقط ادعاها و اغراق ها هر روز سود بیشتری دارند. وگرنه آش سوپ است و دیگ دیگ. یا راه باز است و راه طولانی; به مرگ یا ناتوانی.